“باز” نماد آزادی انسان است

✍️ سارو خسروی

پرندەی “باز” نمادی در فرهنگ و باورهای باستانی کوردهای زاگرس و بسیاری دیگر از ملل جهان است و به اشکال مختلف توصیف شده است. برخی می گویند این پرنده، پرنده شانس است و مایه خوشبختی. برخی دیگر آن را نمادی از آینده نگری و عزت و سربلندی می دانند. در مکتوبات آیین یاری (یارسان) و ادبیات حماسی “گوران” به کرات به واژه “شاهباز” اشاره شده است. شاهباز در ادبیات یاری و گوران به معنای زندگی شاهانه است، زندگی که در آن انسان سیادت خود را داشته و بردگی نپذیرد.
در ادبیات ئایینی یاری، کلمه “باز” برای پیران و سرسلسله این آیین نیز استفاده می شود. چنانکه پیرویس قلخانی در چند بیت کلام از باز به عنوان نماد پادشاهی یاد کرده است. او می گوید:
سەبت سفیدی سەفحەی بلووری
شەم بی وە شاباز لیف کافوری

هەم شەم، هەم شاباز، هەم شاباز شەم
پیچان نە دەور سەیاد سەرجەم

سەیاد تووڕ دام بازەش بەردەوە
جەم دا وە جەماڵ دانەی زەردەوە

در این ابیات هر دو واژه “شم” (شەم) و “شاهباز” مهم و معنادار هستند. شم در اینجا به معنای نور خورشید است، اما در معنای فلسفی آن در معبد یارسان به نور معنویت از آن تعبیر می شود. باز بسان پرنده ای بلند پرواز بسوی روشنایی اوج میگیرد. باز در اینجا به معنای پیران طریقت یارسان است و شاهباز به معنای پیر اعظم (شاه پیران) است که ناظر بر مجتمع خویش است و راهنمای مریدان. باز بر خلاف پرندگان دیگر، در برابر نور آفتاب پرواز میکند، عاشق روشنایی است و جهان را از بلندای آسمان نظارە گر است.
در آیین یاری به شخصی که توسط مجمع عالمان به مقام پادشاهی انتخاب میشود شاهباز می‌گویند. همانطور که در بیت ذکر شد شاهباز در آیین یاری می تواند تبدیل به خورشید یا به تعبیری “جام جم” گردد. شاهباز (پیر اعظم) مانند خورشید است و دانشمندان دیگر عالمان بسان ستارگان در حال چرخش به دور او.
در اساطیر کهن “باز” را نماد قدرت، آزادی، صلح، عظمت و شاهزاده آسمان و زمین (طبیعت) می دانند.
در برخی افسانه‌های باستانی، هر گاه پادشاه کشوری به هر دلیلی میمرد، مردم در مراسمی خاص، بازی را رها می‌کردند، باز بر روی شانەی هرکس می نشست او را به پادشاهی انتخاب میکردند. این نوع انتخاب شاه به «بازگردان» معروف بود. روشن است که به همین دلیل از باز به عنوان پرندەی سعادت نیز یاد می کنند.

مرجع: کتاب “کتێبی شوێنبەری و بازەوانی لە نێو تایفەی بازگردا” سارو خسروی