برای کولبران کوردستان

✍️ شورش محی

ھمیشه نام کوردستان را با زاگروس و کوههای سربفلک کشیده اش برایم بازگو میکنند. زاگروس را نماد پایداری ومقاومت ملتی میدانند که سالیان دراز درپی احقاق آزادی هایشان برای آن جنگیدند.
زاگروس را سنگری برای فرزندان مبارز خود میدانند که سالیان درازی است به جنگجویان وپیشمرگهای کورد پناه داده است، آن را منبع روزی برای خانواده میدانند چون میتوانند با رفتن به قسمتهای دیگر کوردستان امرار معاش کنند.
جوانانی که باهوش سرشار واستعدادهای باورنکردنی برای تأمین قسمتی ازهزینه دانشگاه به شغل کولبری روی می آورند و چه بسا دراین میان هدف تیرهای سربازان ورفتن روی مین های کاشته شده قرارمیگیرند. هرگاه کاروان کولبران راکه همانند زنجیری به هم متصل در کوههای سربرفلک کشیده زاگروس می نگری همبستگی وتداوم کوردها را ازهمان نگاه اول درمیابی که همیشه با عزت زندگی کرده اند وبرای زندگی کردن جان داده اند. با بیشتر آنها که سخن میگویی جوانانی ورزشکار ودارای مقامهای ملی و فرهیختگانی هستند که میتوانند آینده این ویرانه زیبا را بسازند ولی افسوس.
کولبران به صورت دسته های اندک وحتی چندصد نفری ازطریق مرزهای کوهستانی به صورت پیاده یا با اسب و قاطر به کشورهای ترکیه وعراق میروند و از آنجا لاستیک، سیگار، مشروبات الکلی، پوشاک، لوازم بهداشتی و خوراکی را برای بازرگانانی که نمی توانند از طریق گمرک جوابگوی مشتریهایشان باشند با پرداخت مبلغ اندکی به کولبران در سه یا چهار روز بار خود را وارد بازار میکنند. کولبری به صورت شغلی نقد و درآمدزا برای جوانان وخانوادها جهت امرار معاش تبدیل شده است. درمیان کوردها درس خواندن و رفتن به دانشگاه ازافتخارات خانواده ها وچشمنداز یک آینده زیبا شده برای ملتی که درطول تاریخ مورد ظلم بوده اند و هیچگاه سر تسلیم برای دشمنان خم نکرده اند. فرزندان کورد باید درس بخوانند و این یک برنامه جامع است که کوردها توانسته اند با پیشبرد و تزریق آن درفرهنگ عامه کوردستان خود را در جهان مدرن به جلو سوق دهند. نویسندگان، روزنامه نگاران، پزشکان، ریاضی دانان وچه بسا سیاستمداران را میتوان درمیان خیل کولبران دید. جوانانی را میدیدم که به زبانهای دنیا مسلط بودند و هر شب سینه های پرازعشق آنها و مغزهای علم و دانش ایران هدف تیرهایی قرارمیگرفت که کشتن راسرگرمی میدانستند. هرقدمی که با آنها برمیداشتم به حال وطن میگریستم که نخبگان وسیاستمداران ما درکوه ها هرروز درانتظار تیر انسانهایی هستند که نه مرزبانند و نه مهمان. دشمنانی ازنسل خودیها و دوستانی ازنسل دشمن . ادب و نزاکت وفرهنگ را میتوان درتک تک آنها نظارەگربود. دراین میان سکوت رسانه ای و جهانی و دورزدن نسل کشی کوردها ازطرف سازمانهای حقوق بشری و نهادهای حامی حقوق اقلیتها درایران و جهان جای بسی تامل دارد. با اخبار دقیق و قابل قبول برخی از حامیان حقوق کولبران درهرماه حدود ۴ کولبرکشته، ۲ کولبرنقص عضو،۵۰ کولبر گرفتار آزار واذیت مرزبانان قرارمیگیرند. دراین میان گرفتن حق گمرک از طرف نیروهای pkkدرمرز کوردستان عراق و دوباره دادن رشوه های چشمگیر به ماموران هنگ مرزی درمرز ایران را میتوان به مشکلات این مردم اضافه کرد. بیشترین اعدامها وزندانهای طولانی مدت با توجه به آمارهای سازمان زندانهای ایران مربوط به کوردها گزارش شده است. زندانیانی که عمرخود را بدون دسترسی به وکیل درزندانهای ایران به پایان رسانده اند و حتی نام آنها درمیان پروندها گم شده است و بازسکوت جامعه جهانی انسان را دربهت فرو میبرد. هرگاه روزشمار مبارزات ملت کورد را مینگری هیچ سندی از خیانت و پشت کردن به وطن را نمی توان دید، با نه گفتن به جمهوری اسلامی از شروع حکومت دیکتاتوری آنها آینده ایران را پیشگویی کرده بودند و به قول جوان کولبری که دانش آموخته رشته علوم سیاسی بود و هربار از مبارزات کوردها میگفتم با خنده میگفت حمله دوباره اعراب به ایران و خیانت مردم ایران به ایران و مبارزه ما برای بیرون راندن اعراب از سرزمینمان ولی باز مردم ایران نداستند که با دست خود فروشندگان دنیا وآخرت را همراهی کرده اند. این سخن را و این جمله را همیشه در یاد دارم وهیچگاه فراموش نمی کنم چون مصداق تکرار تاریخ در ایران است.شبی که ‌تعدادی از کولبران را در مرز سردشت به گلوله بستن‌ و تعدادی از کولبران جان باختند من اخبار را درسایتهای سراسر جهان به اشتر اک گذاشتم وهمزمان یک زندانی در تهران اعتصاب غذا کرده بود، تمام کانالهای خبری و کارشناسان آنها به بحث درمورد این اعتصاب غذاپرداختند و هفته ها آن را از بحث های داغ کانالهای خبریشان کرده بودند و با یک جمله کوتاه باشلیک مستقیم نیروهای مرزبانی چند کولبردرسردشت جان باختند و تمام، وقاحت نیروهای بنام مردمی هنگ مرزی تا آنجا پیشرفته است که از کشتن انسانهای بیگناه یا بهتر بگوییم از متلاشی کردن خانواده ها آرام نمیگیرند وشروع به کشتن اسبهای روستاییان به بهانه جلوگیری از قاچاق، صحنه های غم انگیزی بوجود آورده است که میتوان آن را یک تراژدی عنوان کرد.

و باز کجایند مدافعان حقوق حیوانات دراین سرزمین خدایان، سرزمین آزاد اندیشان، سرزمین مردمانی که برای مردن زندگی نمی کنند ولی برای زندگی جان میدهند، هیچ چیز نمی تواند کمرهای استوار آنان را خم کند، درمیان دشمنی ها، گلوله ها، بدنبال گلهای لاله درکوهستان هستند و با خواندن نغمه های آزادی به روزگاری آزاد می اندیشند.