
ایلام استانی ثروتمند از منابع نفتی و گازی اما گرفتار محرومیت در سایه تبعیض و سوءمدیریت دولت مرکزی
✍️ مهندس دیاکو شفیعیاستان ایلام یکی از نمونههای بارز شکاف میان ظرفیتهای اقتصادی و واقعیت توسعه در ایران است. منطقهای که با برخورداری از منابع عظیم نفت و گاز میتوانست به یکی از قطبهای صنعتی تبدیل شود، امروز با شاخصهای نگرانکنندهای مانند بیکاری گسترده، مهاجرت اجباری و نرخ بالای خودکشی شناخته میشود. این وضعیت تنها حاصل مدیریت ضعیف محلی نیست، بلکه نتیجه رویکرد مرکزگرایانه و تبعیضآمیز ساختاری است که جمهوری اسلامی طی دههها بر استانهای غیرفارس تحمیل کرده است.
در حوزه اشتغال، ایلام نمونهای از ناکارآمدی سیاستهای رسمی است. بخش بزرگ پروژههای نفت و گاز در این استان توسط شرکتهای پیمانکاری هدایت میشود که به جای بهرهگیری از نیروی انسانی بومی، جذب نیرو از استانهای دیگر را ترجیح میدهند. این روند به یک الگوی تکرارشونده تبدیل شده و سهم مردم محلی از بازار کار را به حداقل رسانده است. جوانانی که سالها در استان خود زندگی و تحصیل کردهاند، در عمل با درهای بسته مواجه میشوند. این نوع نگاه، پیامدهای اجتماعی گستردهای داشته و احساس حذفشدگی را در میان مردم تقویت کرده است.
فقدان فرصت شغلی مناسب، موج قابل توجهی از مهاجرت اقتصادی را ایجاد کرده است. تعداد زیادی از جوانان ایلام به شهرهای مرکزی و جنوبی ایران برای کارگری، مشاغل خدماتی یا کار در پروژههای صنعتی مهاجرت میکنند. این مهاجرتها ساختار اجتماعی استان را دگرگون کرده و در بسیاری از شهرها و روستاها کاهش جمعیت جوان به یک روند پایدار تبدیل شده است. پیامد این وضعیت تنها اقتصادی نیست و بر روابط خانوادگی، تحصیلات فرزندان و مشارکت اجتماعی نیز تاثیر گذاشته است.
افزایش آمار خودکشی یکی از تلخترین شاخصهای این چرخه محرومیت است. ایلام طی سالهای طولانی در بالاترین رتبههای ایران از نظر خودکشی قرار داشته است. پژوهشهای محلی نشان میدهند که بیکاری، فشار روانی ناشی از فقر، محدودیتهای فرهنگی و نبود حمایتهای ساختاری از عوامل اصلی این بحران هستند. این وضعیت تنها یک مشکل فردی نیست و به عنوان بروز یک بحران ساختاری باید مورد بررسی قرار گیرد. جامعهای که فرصت و امید را از دست بدهد، در معرض آسیبهای عمیق روانی و اجتماعی قرار میگیرد.
سیاستهای اشتغال در ایلام اغلب در فضایی غیرشفاف اجرا میشود و وعده اولویتدادن به نیروهای بومی عملا به سیاست مشخصی تبدیل نشده است. نبود نظارت جدی، نفوذ شبکههای پیمانکاری و تصمیمگیری متمرکز در مرکز ایران، حلقهای از تبعیض را ایجاد کرده است که به حذف تدریجی استانهای محروم از فرآیند توسعه منجر میشود. نگاه امنیتی به استان های کوردستان و بیاعتمادی ساختاری به ظرفیتهای محلی نیز بخشی از این مشکل است.
ایلام چهره واقعی سیاست توسعهنیافتگی در جمهوری اسلامی را نشان میدهد. استانی ثروتمند که مردم آن از ابتداییترین حقوق توسعهای محروم ماندهاند. بخش قابل توجهی از ثروت زیرزمینی استان به اقتصاد مرکز تزریق میشود، اما سهم مردم محلی از این چرخه حداقلی است. اصلاح این وضعیت نیازمند تغییر رویکرد در سطح کلی است. توسعه پایدار در چنین منطقهای تنها با ایجاد ساختارهای شفاف، تقویت اقتصاد و جذب نیروی بومی و همچنین کاهش تمرکزگرایی امکانپذیر است.
ایلام میتواند نمونه موفقی از توسعه عادلانه باشد، مشروط بر آنکه سیاستگذاری در ایران بر پایه توزیع برابر منابع و رفع تبعیض ساختاری بازسازی شود. وضعیت کنونی هشدار واضحی است برای نظام سیاسی که سالها استانهای غیرفارس را نه به چشم فرصت، بلکه به عنوان حاشیه مدیریت کرده است. این نگاه باید تغییر کند تا ایلام و مناطق مشابه بتوانند به جای مواجهه روزمره با بحران، به سوی رشد و ثبات حرکت کنند.