
تاریخ آن شبی که برای نیکا،سیاوش،امیرحسین،ابوالفضل،غزاله،مهسا،عرفان،مینو،رضا……..
و ده ها جوان ونوجوان ایرانی که به صبح نرسید
ماتم دارم،مثل زنی که فرزند نوجوانش برای خرید لوازم تحریر بیرون رفت ولی گلوله ای داغ سینه اش را شکافت(امیر حسین بساطی)
مانند مردی که برادرش را ناجوانمردانه کف خیابان های شهرش از پا دراوردند(عرفان خزایی)
مانند زنی که مسافری از دیار دیگری بود
که میزبان با صد گلوله ساچمه ای اورا از پا دراورد(مینو مجیدی)
مانند مادر سیاوش،مادر غزاله،مادر سارینا…
خون بر زمین روانه شد
مهر با بی مهری آغاز
وآن پاییز سرد جوان کش دوباره تکرار شد….
تمامش کنید
ودست از سر ملت ما بردارید
این ملت نجیب،خون جوانان مارا نریزید
لعنت بر این حکومت سراسر فساد
رویتان سیاه
بترسید از خشم
از وحدت
ازاتحاد،دیر یا زود صبر به سر آمده این مردم لبریز میشود،ودوباره خیابان های شهر مملو میشد از پژواک صدای آزادی….
رهایی،عشق
و البته انتخابی با آگاهی
تولید بخش پادکست شبکه ندای زاگرس
دکلمه: ژیلا عمرانی
#شبکه_ندای_زاگرس
#ژن_ژیان_ئازادی
📥 @VOZiran1
🆔 https://t.me/VOZiran
🌐 www.voziran.org