✍️ دیاکو شفیعی
در تاریخ مبارزاتی ملت کورد، رویدادهایی وجود دارند که نهتنها بهعنوان کنشهای اعتراضی، بلکه بهمثابه نقطهعطفهایی سرنوشتساز در روند تحولات سیاسی و اجتماعی کوردستان ثبت شدهاند. کوچ تاریخی مردم مریوان در ۳۰ تیرماه ۱۳۵۸ به رهبری کاک “فواد مصطفی سلطانی” یکی از آن لحظات ماندگار است؛ لحظهای که یک ملت، با دستانی خالی اما با آگاهی و انسجام، قدرت سرکوب را به چالش کشید و نافرمانی مدنی را به سلاحی مشروع و موثر در برابر استبداد تبدیل کرد.
سال ۱۳۵۸، نخستین سال پس از پیروزی انقلاب ۵۷، برای مردم کوردستان سالی پر از تضاد و درگیری بود. انقلاب به پایان رسیده بود اما وعدههای آزادی، عدالت و دموکراسی بهسرعت جای خود را به تمرکزگرایی، سرکوب اقلیتی و سیاستهای یکدستسازانه حکومت مرکزی داد. در چنین فضایی، رژیم ایران تلاش میکرد از طریق استقرار نیروهای نظامی، تصفیه ادارات، بازداشت و ترور فعالان سیاسی، تسلط خود را بر کوردستان تحمیل کند. مریوان، بهعنوان یکی از شهرهای استراتژیک و پیشرو در مقاومت، با فشارهای شدید نظامی مواجه شد. در این شرایط، ایدهای خلاقانه در دل جنبش مردمی شکل گرفت، خروج جمعی و هماهنگ از شهر، بهمثابه اعتراض.
با هدایت فکری و عملی کاک فواد مصطفی سلطانی یکی از بنیانگذاران حزب کومهله، هزاران نفر از شهروندان مریوان تصمیم گرفتند به جای درگیری مستقیم، به شیوهای کاملا مدنی و صلحآمیز اعتراض کنند. از ۳۰ تیر تا ۱۴ مرداد ۱۳۵۸، مردم خانهها، مغازهها، مدارس و خیابانهای شهر را ترک کردند و به اردوگاههایی در اطراف کوهستانها و روستاهای نزدیک پناه بردند. مریوان به شهری خاموش و خالی تبدیل شد، اما این سکوت، فریادی بود علیه ظلم، فریادی که در سراسر جغرافیای ایران طنین انداز شد.
این کوچ نه از سر ترس، بلکه نشانهای از بلوغ سیاسی و مقاومت آگاهانه بود؛ پاسخی به کشتار، اشغال و توهین. حرکت مردمی مریوان بهزودی به دیگر شهرها نیز سرایت کرد. در سقز، سنندج، صداهایی مشابه بلند شد. همبستگی منطقهای و سازماندهی دقیق این حرکت، رژیم را در موقعیتی دشوار قرار داد؛ چرا که با شکلی از مقاومت مواجه بود که امکان سرکوب نظامی مستقیم آن محدود بود، و از سوی دیگر مشروعیت سیاسی حکومت را نزد افکار عمومی شدیدا زیر سوال میبرد.
در مرکز این مقاومت، چهره کاک “فواد مصطفی سلطانی” میدرخشید؛ رهبر جوانی که با درکی عمیق از مناسبات سیاسی، ریسکپذیری انقلابی و ارتباطی صمیمانه با مردم، توانست موجی از اعتماد، انسجام و امید بیافریند. “کاک فواد”، با اجتناب از درگیری مسلحانه در آن مقطع خاص، نوعی رویکرد تاکتیکی نوین را در مبارزه ملی کوردها پیش کشید؛ مقاومت مدنی بدون خشونت، اما با بیشترین تاثیر سیاسی و روانی.
اگرچه رژیم در ادامه تلاش کرد با فشار، تهدید و جنگ، دوباره کنترل منطقه را به دست گیرد، اما کوچ تاریخی مریوان، بهعنوان نمادی از شجاعت مدنی، در حافظه تاریخی ملت کورد باقی ماند. این واقعه ثابت کرد که مردم میتوانند، حتی در شرایط خفقان و سرکوب، با تکیه بر آگاهی جمعی و همبستگی، قدرتی برتر از اسلحه و گلوله باشند.
امروز، پس از گذشت بیش از چهار دهه، بازخوانی این حرکت بزرگ نهتنها ضروری بلکه الهامبخش است. در عصری که مبارزات مردمی و جنبشهای عدالتخواهانه با اشکال پیچیدهتری از سرکوب مواجهاند، میراث چنین حرکاتی به نسلهای امروز نشان میدهد که مقاومت الزاما خشونتآمیز نیست. سکوتی هدفمند، کوچ آگاهانه و نافرمانی مدنی میتوانند مسیرهای جدیدی از مبارزه و بقا را بگشایند.
کوچ مریوان، بیانیهای بود در برابر استبداد، به زبان مردم. مردمی که آموخته بودند چگونه اعتراض کنند، چگونه نترسند، چگونه با هم بمانند و چگونه با قدرتی نرمتر اما عمیقتر، بنیانهای ظلم را بلرزانند. این رویداد، صرفاا یک حرکت اعتراضی نبود؛ بلکه نوعی بیانیه فلسفی و سیاسی بود که نشان داد ملت کورد، پیش از آنکه تفنگ بهدست بگیرند، زبان مقاومت مدنی را میفهمند و به آن ایمان دارند. این کوچ، نمادیست از آنچه که میتوانت آن را “مقاومت در سکوت” نامید؛ شکلی از ایستادگی که نه با شعار، بلکه با قدمهای دستهجمعی و آگاهانه، قدرت را به چالش میکشد.