ژن، ژیان، ئازادی زنان کورد؛ الهام‌بخش جنبش فمینیستی در خاورمیانه و جهان

 

✍️ کوچر پزشک

انقلاب ژینا نه صرفا یک اعتراض اجتماعی، بلکه زلزله‌ای سیاسی، فرهنگی و جنسیتی بود که ریشه در تاریخ مقاومت کوردستان و مبارزات چند دهه‌ای زنان کورد داشت. شعله‌های این خیزش، در پی قتل حکومتی ژینا (مهسا) امینی، زن جوان کورد در بازداشت گشت ارشاد در تهران، برافروخته شد، اما جرقه آن از پیش‌تر در کوه‌ها، روستاها، و شهرهای کوردستان روشن شده بود. در همان ساعات اولیه، صدای اعتراض از زادگاه ژینا، شهر سقز، برخاست و به‌سرعت به شهرهای دیگر کوردستان و سپس سراسر ایران گسترش یافت.

در قلب این انقلاب، شعاری طنین‌انداز شد که به‌سرعت به زبان مشترک آزادی‌خواهان در سراسر جهان بدل شد؛ ژن، ژیان، ئازادی (زن، زندگی، آزادی). این شعار، برخاسته از گفتمان سیاسی و فمینیستی زنان کورد است که سال‌ها در بطن مقاومت علیه بنیادگرایی، اشغال، و مردسالاری پرورده شده بود. در روژاوا (شمال سوریه)، این شعار پایه‌گذار جنبشی شد که در آن زنان نه‌تنها نیروی رهایی خود، بلکه نیروی رهایی جامعه بودند؛ مشارکت برابر در سیاست، رهبری نظامی، و ساختارهای اجتماعی جدیدی که بر اساس برابری جنسیتی بنیان گذاشته شدند.

در انقلاب ژینا، زن دیگر تنها قربانی نبود، بلکه کنشگر و رهبر بود. زنان جوان، با شجاعت تمام، حجاب‌هایشان را آتش زدند، بر بام‌ها فریاد زدند و با دستانی خالی در برابر گلوله‌ها ایستادند. نام‌هایی چون نیکا شاکرمی، سارینا اسماعیل‌زاده، حدیث نجفی و ده‌ها زن و دختر دیگر، نه فقط قربانیان سرکوب، بلکه نمادهای زنده‌ی عصیان و آگاهی شدند.

شعار “ژن،ژیان،ئازادی” نه‌تنها به خیابان‌های کوردستان و ایران راه یافت، بلکه مرزهای را درنوردید. در کمتر از چند هفته، صدای انقلاب ژینا در صدها شهر جهان طنین انداخت. تجمعاتی از برلین و زوریخ تا بوئنوس آیرس، از نیویورک تا استکهلم، با پلاکاردهایی که چهره ژینا و شعار زنان کورد را در دست داشتند، برگزار شد. فمینیست‌های جهان، دانشگاهیان، نویسندگان و فعالان اجتماعی، شعار زنان کورد را به زبان خود فریاد زدند.

اما آنچه انقلاب ژینا را متمایز می‌کند، مفهوم عمیق و چندلایه‌ی شعار “ژن، ژیان، ئازادی” است. برخلاف بسیاری از گفتمان‌های فمینیستی که تنها بر حقوق فردی تمرکز دارند، این شعار حامل یک فلسفه رهایی‌بخش کل‌نگر است: زن به‌عنوان نیروی زندگی، محور تحولات اجتماعی و آزادی به‌مثابه هدف جمعی. این دیدگاه، نه تنها پدرسالاری سنتی، بلکه ساختارهای استبدادی سیاسی و فرهنگی را به چالش می‌کشد.

زنان کورد، چه در میدان‌های جنگ با داعش، چه در زندان‌های رژیم ایران، و چه در نهادهای خودمدیریتی، نشان داده‌اند که رهایی زن یک خواسته انتزاعی نیست، بلکه پروژه‌ای عملی، سیاسی و انقلابی است. چهره‌هایی چون، زینب جلالیان، وریشه مرادی، پخشان عزیزی هفرین خلف و فیدان دوغان، تنها نام‌هایی در تاریخ نیستند؛ بلکه ستون‌های یک گفتمان زنانه‌اند که با رنج، آگاهی و مقاومت شکل گرفته است.

انقلاب ژینا، با تمام سرکوب‌ها، شکست نخورده است. برعکس، بذرهایی کاشته است که در دل نسل جدید ریشه دوانده‌اند. نسلی که با “ژن، ژیان، ئازادی” قد کشیده و آینده‌ای را طلب می‌کند که در آن آزادی، برابری و کرامت انسانی نه آرزو، بلکه حق طبیعی همه باشد.