✍️ هوشیار یگانه
در دهههای اخیر، همزمان با گسترش فعالیتهای سیاسی و مدنی در تبعید، فشارهای نهادهای امنیتی رژیم جمهوری اسلامی بر این گروهها به شکلی سازمانیافته و فرامرزی افزایش یافته است. حکومت ایران تلاش میکند مرزهای نفوذ خود را فراتر از جغرافیای رسمی ایران گسترش دهد و از ابزارهای مختلف برای کنترل، ارعاب و محدودسازی کنشگرانی استفاده کند که در خارج از ایران فعالیت میکنند. این فشارها تنها متوجه شخصیتهای سیاسی شناختهشده نیست، بلکه روزنامهنگاران، فعالان حقوق بشر، کنشگران زن، فعالان کورد، بلوچ، دانشجویی، محیطزیستی و حتی کاربران عادی شبکههای اجتماعی را نیز شامل میشود.
یکی از اصلیترین ابزارهای نهادهای امنیتی، اعمال فشار بر خانواده و نزدیکان فعالان در داخل است. بسیاری از فعالانی که سالهاست از ایران خارج شدهاند، گزارش دادهاند که خانوادههایشان بارها به نهادهای امنیتی احضار شدهاند، مورد بازجویی قرار گرفتهاند یا بهطور ضمنی تهدید شدهاند که در صورت ادامه فعالیت فرزندشان، با محدودیت یا بازداشت مواجه میشوند. این فشار غیرمستقیم با هدف ایجاد اضطراب روانی و وادار کردن فرد به سکوت بهکار میرود و در اغلب موارد، تاثیر عاطفی سنگینی بر فعالان و خانوادههایشان بر جای میگذارد.
روش دیگر نهادهای امنیتی، تهدید مستقیم خود فعالان از طریق تماس تلفنی، پیام در شبکههای اجتماعی یا ارسال ایمیلهای ناشناس است. این پیامها معمولا به شکلی طراحی میشوند که فرد هدف احساس کند تحت نظارت دائمی قرار دارد و حتی در کشور محل اقامت نیز نمیتواند از چشم دستگاه امنیتی پنهان بماند. برخی از این پیامها حاوی اطلاعات شخصیاند که نشان میدهد نهادهای امنیتی تلاش کردهاند از طریق منابع مختلف، دادههای دقیقتری درباره زندگی فرد در تبعید جمعآوری کنند.
در کنار تهدید مستقیم، روشهای جاسوسی و نفوذ نیز یکی از ابزارهای رایج حکومت است. تلاش برای نفوذ در گروههای سیاسی و مدنی خارج از ایران، شرکت در تجمعات اعتراضی بهعنوان فرد ناشناس، جمعآوری اطلاعات درباره ساختار گروهها، ایجاد اختلاف داخلی و انتقال اطلاعات به ایران از جمله اقداماتی است که بارها از سوی نهادهای مدنی و امنیتی کشورهای اروپایی گزارش شده است. این نفوذ نهتنها امنیت فعالان را تهدید میکند، بلکه موجب بیاعتمادی در میان گروههای تبعیدی میشود و توان سازماندهی آنان را کاهش میدهد.
در سالهای اخیر، حملات سایبری به رسانهها و سازمانهای مدنی خارج از ایران بهطور چشمگیری افزایش یافته است. تلاش برای هک ایمیل، نفوذ به حسابهای شبکههای اجتماعی، کنترل فعالیتهای آنلاین و از کار انداختن پلتفرمهای اطلاعرسانی بخشی از جنگ سایبری گستردهای است که نهادهای امنیتی دنبال میکنند. این اقدامات معمولا با هدف ایجاد اختلال، سرقت اطلاعات یا بیاعتبار کردن فعالان انجام میشود و در برخی موارد به انتشار اطلاعات خصوصی یا تحریفشده منجر شده است.
ابزار دیگر حکومت، عملیات تبلیغاتی و تخریب شخصیتی است. رسانهها و حسابهای وابسته، فعالان را به وابستگی خارجی، همکاری با دولتهای غربی یا اقدام علیه امنیت ملی متهم میکنند. این تبلیغات نهتنها تلاش میکند اعتبار فرد را در میان افکار عمومی مخدوش کند، بلکه امکان همکاری و مشارکت او با نهادهای بینالمللی را نیز محدود میسازد.
تمام این فشارها پیامدهای روانی، اجتماعی و عملی گستردهای برای فعالان خارج از ایران دارد. احساس ناامنی، اضطراب دائمی درباره خانواده، محدود شدن فعالیتها، آسیب به زندگی شخصی و گاهی خودسانسوری از نتایج مستقیم این سیاست سرکوب فراملی است.
با این حال، افزایش آگاهی، گسترش شبکههای حمایتی، تقویت امنیت دیجیتال، مستندسازی تهدیدها و همکاری با نهادهای حقوق بشری میتواند بخشی از این فشار را کاهش دهد. فعالان ایرانی در خارج، باوجود تمام تهدیدها، همچنان یکی از مهمترین منابع اطلاعرسانی و دفاع از حقوق بشر درباره وضعیت ایران هستند و تداوم فعالیت آنها نقش مهمی در بازتاب واقعیتهای جامعه ایران در سطح جهانی دارد.