🔴 ولایت فقیە و بحران تفکر در ایران، جایی کە عمامە مقدس تر از اندیشە

✍️ کوچر پزشک

در نظام دیکتاتور جمهوری اسلامی که بر پایە اصل ولایت فقیه بنا شده است، جامعە با یکی از عمیق‌ترین بحران‌های فکری و سیاسی معاصر روبه‌رو است. در این ساختار، نمادهای دینی همچون عمامه و عبا جایگزین خرد و عقلانیت شده‌اند. آنچه باید وسیله‌ای برای هدایت اخلاقی باشد، به ابزار سلطه و بازتولید قدرت بدل گشته است. از همین‌جا است که عمامه نه نمادی از دانش دینی، بلکه نشانه‌ای از اقتدار مطلق معرفی می‌شود، اقتداری که خود را فراتر از رای مردم، قانون و حتی اندیشه بشری می‌داند.

ولایت فقیه با تقدس‌بخشی به جایگاه روحانیت، اندیشیدن و پرسشگری را به جرم بدل کرده است. هرگونه نقد نسبت به شخص ولی فقیه یا نهادهای وابسته به آن، با برچسب ارتداد، توهین به مقدسات یا اقدام علیه امنیت ملی سرکوب می‌شود. این تابوسازی آگاهانه موتور خلاقیت و نوآوری را در جامعه خاموش کرده و دانشگاه‌ها را از پایگاه تولید فکر به مراکز تکرار ایدئولوژی حکومتی تقلیل داده است. در چنین نظامی، فکر کردن تهدید است، نه فضیلت.

ویژگی دیگر این حکومت، مردسالاری ساختاریافته‌ای است که در پوشش دین مشروعیت یافته است. در جمهوری اسلامی، زن نه به‌عنوان انسانی برابر، بلکه به‌عنوان ابزاری برای تثبیت نظم دینی و مردسالار تعریف می‌شود. حجاب اجباری، تبعیض در قوانین ازدواج و طلاق، نابرابری حقوقی در شهادت و ارث، و حذف سیستماتیک زنان از عرصه قدرت، همگی محصول همین نگاه است. عمامه نه‌تنها بالاتر از عقلانیت، بلکه بالاتر از حقوق طبیعی زنان قرار گرفته و آن‌ها را به شهروندان درجه دوم تنزل داده است.

در این شرایط، رسانه‌ها نیز استقلال خود را از دست داده‌اند. مطبوعات، صداوسیما و حتی بسیاری از پلتفرم‌های آنلاین به‌جای ایفای نقش پرسشگرانه، در خدمت تبلیغ و تثبیت ایدئولوژی دینی حاکم قرار گرفته‌اند. این انسداد رسانه‌ای همراه با سرکوب سیاسی، ایران را به جامعه‌ای دچار رکود فکری و انزوای فرهنگی بدل کرده است، جامعه‌ای که در آن هر صدای متفاوتی خاموش می‌شود، چه صدای روشنفکری سکولار باشد و چه حتی قرائتی متفاوت از خود دین.

تقدس‌سازی از عمامه و ولایت فقیه در نهایت بحران مشروعیتی عمیق آفریده است. اکثریت مردم، به‌ویژه نسل جوان، دیگر این نمادها را به‌عنوان مرجع معنوی نمی‌شناسند، بلکه آن‌ها را ابزاری برای سرکوب، فساد و تبعیض می‌دانند. نظامی که با زور نمادها و تابوها بر جامعه حاکم شود، دیر یا زود در برابر موج بیداری و مقاومت مردمی سرنگون خواهد شد. تجربه انقلاب‌های فکری و سیاسی در جهان نشان داده است که هیچ حکومتی قادر به خاموش‌کردن اندیشه برای همیشه نیست.

راه برون‌رفت ایران از این بن‌بست تاریخی، جدایی دین از سیاست و پایان‌دادن به انحصار روحانیت بر قدرت سیاسی است. آزادی بیان، برابری جنسیتی و به‌رسمیت‌شناختن حق پرسشگری، اصولی هستند که می‌توانند موتور حرکت جامعه به سمت آزادی و عدالت اجتماعی باشند. در غیر این صورت، همچنان “عمامه مقدس‌تر از مغز” باقی خواهد ماند و ایران در مدار استبداد و عقب‌ماندگی گرفتار خواهد شد. آینده‌ای انسانی و آزاد تنها با شکستن بت ولایت فقیه و پایان‌دادن به حاکمیت دین‌سالار و مردسالار رژیم جمهوری اسلامی ممکن خواهد شد.

#شبکه_ندای_زاگرس

📥 @VOZiran1
🆔 https://t.me/VOZiran
🌐 www.voziran.org