
✍️ وزیر منبری/دکترای تاریخ باستان
مدتی است برخی افراد روایتی وارونه از داستان کاوه و ضحاک ارائه میدهند و در نتیجۀ این واژگونی روایی، ضحاک را پادشاه کرد و کاوه را فردی خائن معرفی مینمایند. همین افراد ناآگاه، «ضحاک اسطورهها» را با «آستواگسِ تاریخ (آخرین پادشاه ماد)» یکی میدانند! حال آنکه، چنین امری صرفاً نتیجۀ شباهتهای لفظی است و نه هیچ چیز دیگری. نام آخرین پادشاه ماد در «تواریخ» هرودُت (I, 46) به شکل «آستواگِس» (Άστυάγης) و در «پرسیکا»ی کتسیاس (19) به صورت «آستوئیگاس» (Άστυϊγάς) ضبط شده است و امروزه در زبانهای اروپایی به شکل «آستیاژ» (فرانسوی)، «اَستیاجیس» (انگلیسی) و «آستیاگِس» (آلمانی) تلفظ میشود. شکل اَکّدی این نام در «رویدادنامۀ نبونید» (RINB 2, Nbn. 28, i 29) به صورت «ایشتومِگو» (mIš-tu-me-gu) ضبط شده است. هر دو شکل یونانینویسشده و گونۀ اَکَّدینویسشدۀ این نام، بازتابی از ریشۀ مادی «اَرشتیوَئیگَ» (*Ṛšti-vaiga)، به معنای «نیزهانداز»، است. برخلاف نظر برخی افراد، نام آخرین پادشاه ماد (اَرشتیوَئیگَ) هیچ ارتباط واژگانی با نام اوستایی «اژدهاک یا اَژیدَهاکَ»، به معنای «سوزانندۀ مار/اژدها» (؟)، ندارد و فقط و فقط در تلفظی نادرست و در هنگام برگردان به الفبای لاتین و در شکل «آستیاگ»، اندک شباهت صوتی به «اژدهاک» مییابد. نام «ضحّاک» نیز معربشدۀ «اَژدهاک» اوستایی و «اَزدهاگ» فارسی میانه است.
به گفتۀ هرودُت، دیااُکو در میان هممیهنان مادی خود مردی برجسته و مورداحترام بود، به طوریکه او را بسیار میستودند و داوری هیچ شخصی جز او را قبول نداشتند.زمانیکه مادیها تصمیم گرفتند برای خود پادشاهی برگزینند، همه بلافاصله یک نام را صدا زدند: دیااُکو. بنابراین این دیااُکو بود که ملت ماد را متحد ساخت .دیااُکو بعد از برتختنشینی، شهر اکباتان (هگمتانه) را بنا کرد و آن را به پایتختی خود برگزید. هفت بارو گرداگرد شهر وجود داشت. رنگ کنگرۀ باروها، به ترتیب از بیرون به درون، سفید و سیاه و سرخ و آبی و نارنجی، و دو باروی داخلی، سیمین و زراندود بود.
بنا به روایت هرودُت، آشوریها به مدت 520 سال بر آسیای علیا مسلط بودند، تا آنکه مادیها برای نخستین بار علیه آنان به پا خاستند. مادیها که برای استقلال خویش میجنگیدند، مردمان دلیری شدند که یوغ آشوریها را از گردن خود برکندند و آزادی خود را به دست آوردند و سپس ملل دیگر از آنها پیروی کردند. فرَوَرتیش تمامی ملل آسیایی را یکی پس از دیگری مطیع ساخت، اما در نبرد با آشوریها کشته شد. سرانجام، هوخشتره که نخستین کسی بود که در آسیا ارتشی منظم گردآوری نموده و آنها را به دستههای نیزهدار، کماندار و سوارهنظام تقسیم کرده بود – آشوریها را شکست داده و به عمر این امپراتوری پایان داد