✍️ هوشیار یگانە، فتوژورنالیست
در سحرگاه ۱۳ ژوئن ۲۰۲۵، ارتش اسرائیل با همکاری تنگاتنگ ایالات متحده، عملیاتی گسترده و هماهنگ را علیه زیرساختهای هستهای و نظامی جمهوری اسلامی ایران آغاز کرد. این عملیات که با نام رمز “شیر برخاسته” (Rising Lion) شناخته میشود، یکی از پیچیدهترین و بزرگترین حملات نظامی تاریخ اسرائیل بود که بیش از صد هدف کلیدی در عمق خاک ایران را نشانه گرفت. به گفته منابع امنیتی غربی، این حمله حاصل سالها جمعآوری اطلاعات دقیق توسط موساد و همکاری مستمر با ساختارهای فرماندهی نظامی آمریکا بود. تحلیلگران نظامی معتقدند که موفقیت این حمله بیسابقه، نمایانگر نقطه عطفی در تغییر موازنه قدرت در خاورمیانه است.
در این عملیات، بیش از ۲۰۰ جنگنده پیشرفته اسرائیلی به همراه صدها پهپاد رزمی و واحدهای جنگ سایبری، مراکز حساس هستهای مانند نطنز، فردو و اصفهان، بهعلاوه پایگاههای موشکی و مراکز فرماندهی نظامی در تهران و سایر شهرهای ایران را هدف قرار دادند. در نطنز، دو سالن اصلی سانتریفیوژهای غنیسازی اورانیوم به طور کامل تخریب شد که آسیب آن سالها طول میکشد تا جبران شود. در فردو، انفجار در عمق کوه باعث نابودی بخش عمدهای از تاسیسات و کشته شدن چند دانشمند و تکنسین ارشد شد. در اصفهان، انبارهای سوخت موشک و تجهیزات حساس موشکی آتش گرفتند و خسارت قابل توجهی وارد شد.
علاوه بر این، بخش مهمی از حمله متکی بر جنگ سایبری بود. سامانههای پدافندی ایران از جمله باور ۳۷۳ و تور-M1 که قرار بود دفاع موثری ارائه دهند، به واسطه حملات سایبری مختل شدند و توانایی واکنش به حملات هوایی را از دست دادند. منابع اطلاعاتی اسرائیلی اعلام کردند که ارتباطات و سیستمهای فرماندهی سپاه پیش از حمله دچار اختلال شده بود، امری که نقش کلیدی در موفقیت این عملیات داشت.
۹ روز پس از آغاز حملات اسرائیل، در ۲۲ ژوئن، ایالات متحده عملیات مستقلی را با عنوان “چکش نیمهشب” (Midnight Hammer) اجرا کرد. در این مرحله، بمبافکنهای استراتژیک B-2 از پایگاههای منطقهای و ناوهای هواپیمابر در خلیج فارس، موشکهای تاماهاوک را به سمت همان اهداف هستهای شلیک کردند تا موج دوم حملات را کامل کنند و از بازیابی سریع توان فنی ایران جلوگیری نمایند.
در ابتدا، رژیم ایران با تکذیب ابعاد حمله سعی داشت فاجعه را کوچک جلوه دهد و تنها از “نفوذ چند پهپاد ناشناس” سخن گفت. اما انتشار تصاویر ماهوارهای، گزارشهای مستقل و برگزاری مراسم تشییع پیکر فرماندهان سپاه، واقعیت تلخ شکست را بر همگان آشکار کرد.
همزمان با این تحولات، نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی شامل حوثیها در یمن و حشدالشعبی عراق و… حملاتی پراکنده و محدود علیه مواضع آمریکا در خاورمیانە انجام دادند. اما این واکنشها فاقد هماهنگی و اثرگذاری راهبردی بودند و بیشتر نشاندهنده سردرگمی و ضعف تاکتیکی رژیم در مقابل ضربهای بودند که به ساختار امنیتیاش وارد آمده است.
از سوی دیگر، بسیاری از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از جمله عربستان سعودی و امارات متحده عربی، هرچند موضع رسمی اعلام نکردند، اما طبق گزارش منابع امنیتی غربی، بهطور ضمنی اجازه عبور جنگندهها و پهپادهای مهاجم را دادند. اردن نیز اعلام کرد که نه در جریان عملیات بوده و نه مخالفتی با آن داشته است. این رویدادها نشانهای از تغییرات استراتژیک در موازنه قوا و اتحادهای منطقهای به نفع ائتلاف ضد ایران است.
این حمله پیام واضحی برای تهران داشت؛ اینکه عبور از خطوط قرمز برنامه هستهای ایران دیگر بیپاسخ نخواهد ماند. برای نخستین بار، زیرساختهایی که رژیم کە سالها به عنوان “ضدضربه” و “مخفی و شکستناپذیر” معرفی کرده بود، به طور گسترده و سهمگین هدف قرار گرفتند و آسیب جدی دیدند. این شکست نه تنها نظامی بلکه حیثیتی برای رژیم بود و تصویر قدرت نمایی و بازدارندگی تهران را به شدت تضعیف کرد.
اکنون پرسش اساسی در میان تحلیلگران و ناظران سیاسی این است که آیا جمهوری اسلامی با ابزارهای سنتی خود قادر به واکنش متقابل خواهد بود یا اینکه وارد مرحلهای از عقبنشینی استراتژیک و بازنگری در سیاستهای منطقهای و هستهای خود میشود. در شرایطی که فشار داخلی، تحریمها و انزوای بینالمللی تشدید شده، ضربهای اینچنین میتواند باعث تجدیدنظر در برخی رویکردهای تهران شود.
این عملیات تاریخی همچنین نقطه عطفی در سیاستهای جهانی درباره برنامه هستهای ایران به شمار میرود. پس از سالها مذاکرات فرسایشی، بیاعتمادی گسترده و عدم پایبندی تهران به تعهداتش، اکنون اسرائیل و آمریکا به روشنی نشان دادند که آمادگی دارند با قدرت نظامی و اقدام مستقیم موازنه را به نفع خود تغییر دهند. پیام این اقدام روشن است؛ هر گونه گام فراتر از خطوط قرمز با هزینههای سنگین مواجه خواهد شد و دوره فرصتطلبی بدون هزینه پایان یافته است.
در نهایت، عملیات “شیر برخاسته” و “چکش نیمهشب؛ نه تنها یک ضربه سنگین به توان هستهای و نظامی ایران وارد کرد، بلکه آغاز فصل جدیدی در رقابتهای منطقهای و جهانی بود؛ فصلی که در آن تواناییهای نظامی، اطلاعاتی و دیپلماتیک به شکلی بیسابقه در کنار هم قرار گرفتند تا امنیت و ثبات خاورمیانه را به شیوهای نوین شکل دهند.