✍️ کاوه آهنگری
نقدی بر نگاه جامعه به گذشته و آینده
نگاهی دقیق به رفتار عمومی مردم ایران، بهویژه نخبگان و طبقه سیاسی، نشان میدهد که یکی از موانع اساسی در مسیر توسعه و آزادی، نوع مواجهه این جامعه با مقوله «زمان» است. در حالی که جوامع توسعهیافته نگاه خود را معطوف به آینده، تحولات عقلانی و زیست فردی و جمعی میکنند، بخش بزرگی از جامعه ایرانی همچنان اسیر نگاههای واپسگرا به گذشته است؛ گذشتهای که یا به مثابه منبعی برای اسطورهسازی عمل میکند یا ابزاری برای جبران ناکامیها و شکستهای کنونی.
دو گفتمان غالب در مرکزگرایی ایرانی
در فضای سیاسی و فرهنگی ایران دو گفتمان غالب مرکزگرا قابل تشخیص است:
نخست) گفتمان بازگشت به گذشته مذهبی:
این گروه در تلاش است که جامعه را به ساحتهای ذهنی و اجتماعی ۱۴۰۰ سال پیش بازگرداند و با اتکا به مفهوم مبهمی همچون «اسلام ناب محمدی»، نسخهای آرمانی از جامعه اسلامی ارائه دهد؛ نسخهای که نه در تاریخ قابل بازیابی است و نه در دنیای مدرن قابلیت اجرا دارد.
دوم) گفتمان بازگشت به گذشته شاهنشاهی:
گروه دوم نه تنها به ۱۴۰۰ سال گذشته بسنده نمیکند، بلکه سعی دارد جامعه را به دورههای پیش از اسلام و بهویژه به دوران هخامنشیان یا پهلوی بازگرداند. این گروه تاریخ ایران را از کوروش آغاز میکند و عمدتاً سایر ادوار تاریخی، از جمله تمدن مادها و سایر اقوام غیرپارس، به ویژه کردها را نادیده میگیرد یا حذف میکند.
وجوه مشترک این دو گفتمان
الف) عقده شکست تاریخی:
هر دو جریان دچار نوعی روانشناسی شکست هستند. ناکامیهای معاصر، آنان را به سمت اسطورهسازی از گذشته سوق داده است. در حالی که تجربه تاریخی نشان میدهد بازسازی گذشته نه ممکن است و نه مطلوب. جوامع امروز بر مبنای اصول جدید عقلانیت، توسعه، و تعامل جهانی شکل میگیرند، نه بازتولید اشکال کهن قدرت و هویت.
ب) حذف تاریخ به نفع مقطعی خاص:
هر دو جریان، تاریخ را به گونهای گزینشی روایت میکنند. اسلامگرایان تاریخ اسلام را در شخص علی بن ابیطالب خلاصه میکنند و حتی سایر خلفا و بخشهای مهم تاریخ صدر اسلام را نادیده میگیرند. سلطنتطلبان نیز تاریخ ایران را با رضا شاه و محمدرضا شاه یا در نهایت کوروش آغاز میکنند و تمدن مادها و سهم کوردها را عامدانه به حاشیه میبرند. این در حالی است که مطالعات تاریخنگاری مدرن نشان میدهد که تمدن مادها یکی از ارکان شکلگیری هویت تاریخی فلات ایران بوده و پیش از آن نیز تمدنهای بومی در این منطقه شکوفا بودهاند.
کوتاه سخن اینکە:
ایران زمانی خواهد توانست مسیر آزادی و توسعه را طی کند که به جای بازگشت به گذشتههای اسطورهای، رویکردی عقلانی، علمی و مبتنی بر تحلیل واقعبینانه نسبت به گذشته و آینده اتخاذ کند. ملتی که بخشی از تاریخ خود را انکار میکند و به شکلی گزینشی به روایت گذشته میپردازد، نه تنها قادر به حل مسائل اکنون نیست، بلکه آیندهای مبتنی بر آزادی، عدالت و توسعه نیز نخواهد داشت.
تحقق آزادی در گروی پذیرش حقیقت تاریخ در تمام ابعاد آن و در عین حال تدوین یک استراتژی آیندهنگر، مدرن و خردمندانه است.