🟤 ارجحیت تنوع زبانی بر تک‌زبانی: دفاعی شناختی-تکاملی ✍️ هادی صمدی

نگریستن از منظری علمی به موضوعاتی که اساساً ایدئولوژی‌زده شده‌اند، اگر نگوییم ناممکن، لااقل بسیار سخت است.
به‌خلافِ این تصور نادرست که تک‌زبانی، به‌ویژه از طریق یک زبانِ رسمیِ واحد راه رسیدن به وحدت و کارایی است، شواهد و استدلال‌های قوی نشان می‌دهند که تنوع زبانی، هم در سطح فردی و هم در سطح گروهی، نه تنها یک واقعیت طبیعی، بلکه یک مزیت و برتری انکارناپذیر است. این دفاعیه بر منافع شناختی فردی، قابلیتِ حل مسئله و نوآوریِ گروهی با تأکید بر نقش استعاره‌ها، و اهمیت تکاملی تنوع استوار است.

در سطح فردی
شواهد علمی به روشنی نشان می‌دهند که افراد دو یا چندزبانه از مغزی ورزیده‌تر بهره‌مندند. مدیریت همزمان چند نظام زبانی، کارکردهای اجرایی مغز مانند انعطاف‌پذیری شناختی و حافظه‌ی کاری را تقویت می‌کند. اینها مهارت‌هایی بنیادینی‌اند که در تمام جنبه‌های یادگیری و حل مسئله کاربرد دارند. این افراد همچنین آگاهی فرازبانی عمیق‌تری دارند. از مجالده تقدم زبان و تفکر که در گذریم تردیدی نیست که زبان، هم به لحاظ ساختاری و هم به لحاظ غنای استعاری، تفکر را قاب‌بندی می‌کند. این انعطاف‌پذیری شناختی بیشتر، به تفکر خلاق و یافتن راه‌حل‌های بدیع‌تر برای مسائل می‌انجامد. علاوه بر این، استفاده از چند زبان، ذخیره‌ی شناختی ایجاد می‌کند که می‌تواند سلامت مغز را در دوران سالمندی بهبود بخشد و بروز علائم زوال عقل مانند آلزایمر را به تأخیر اندازد. در مقابل، تک‌زبانی، فرد را از این تمرین‌های غنی شناختی و آگاهی نسبت به تنوع چارچوب‌های مفهومی محروم، و به یک نظام زبانی-شناختی واحد محدود می‌سازد.

در سطح گروهی
این برتری فردی به سطح گروهی نیز تسری می‌یابد و در اینجا نقش استعاره‌ها برجسته‌تر می‌شود. جوامع و گروه‌هایی که تنوع زبانی را در خود جای داده‌اند، به مخزن غنی‌تری از دانش، دیدگاه‌ها و تجربیات دسترسی دارند. هر زبان، نه تنها حامل تاریخ و فرهنگ، بلکه حامل نظام‌های استعاری منحصربه‌فردی است که شیوه‌های بنیادین نگریستن به جهان و صورت‌بندی مفاهیم انتزاعی را شکل می‌دهند. استعاره‌ها صرفاً آرایه‌های ادبی نیستند، بلکه ابزارهای شناختی قدرتمندی‌اند که بر درک ما از مسائل، نحوه‌ی استدلال و راه‌حل‌هایی که متصور می‌شویم، تأثیر می‌گذارند. تنوع زبانی به معنای دسترسی به مجموعه‌ای وسیع‌تر از این ابزارهای استعاری است. یک مشکل واحد ممکن است در زبان‌های مختلف، و به کمک استعاره‌های متفاوت، به انحاء متفاوتی صورت‌بندی شود و در هر صورت‌بندی مسیرهای متفاوتی برای راه‎حل و نظریه‌پردازی گشوده می‌شود. این غنای استعاری مستقیماً به غنا در راه‌حل‌ها و تنوع نظریه‌ها می‌انجامد، زیرا تلاقی این دیدگاه‌های مختلف، همانطور که مطالعات روی تیم‌های چندفرهنگی نشان می‌دهند، پتانسیل نوآوری و خلاقیت گروه را به شدت افزایش می‌دهد. این تنوع به تحلیل عمیق‌تر مسائل و یافتن راه‌حل‌های جامع‌تر کمک می‌کند و پایه‌های یک انسجام واقعی مبتنی بر احترام متقابل و احساس تعلق همه‌ی گروه‌ها را بنا می‌نهد.

از منظر تکاملی
اهمیت این تنوع از منظر تکاملی نیز قابل بررسی است. زبان یک سازگاری مهم برای انسان است و تنوع زبانی، محصول طبیعی فرآیندهای تکاملی‌ست. این تنوع، نه فقط در سطح واژگان و دستور زبان، بلکه در سطح نظام‌های مفهومی و استعاری که هر زبان برای درک جهان توسعه داده است وجود دارد. همانطور که تنوع زیستی برای سلامت و پایداری اکوسیستم‌ها حیاتی است، تنوع زبانی نیز انعطاف‌پذیری و مقاومت جامعه‌ی انسانی را در برابر معضلات افزایش می‌دهد. هر زبان، با استعاره‌ها و چارچوب‌های مفهومی تکامل‌یافته‌اش، مجموعه‌ای از ابزارها برای بقا و پیشرفت است. از دست دادن زبان‌ها، به معنای از دست دادن بخشی از این میراث تکاملی و کاهش زرادخانه مفهومی و استعاری ما برای مواجهه با ناشناخته‌های آینده است؛ در حالیکه به اندازه‌ی کافی در مقابل تغییرات آینده آسیب‌پذیر هستیم. تلاش برای تحمیل تک‌زبانی، اقدامی علیه این تنوع تکامل‌یافته و به‌مثابه‌ی کاهش عامدانه‌ی قابلیت سازگاری مفهومی و شناختی جامعه است.

خلاصه
بنابراین، تنوع زبانی مشکلی که نیازمند راه‌حل باشد نیست؛ بلکه سرمایه‌ای ارزشمند و مزیتی انکارناپذیر برای افراد و جوامع محسوب می‌شود. چنین تنوعی اذهان را توانمندتر و فرهنگ‌ها را غنی‌تر، جعبه‌ابزار استعاری ما را وسیع‌تر و جوامع را نوآورتر، و در نهایت، گونه انسان را از نظر شناختی و فرهنگی سازگارتر و مقاوم‌تر می‌سازد. ارجحیت تنوع زبانی بر تک‌زبانی یک واقعیت شناختی، اجتماعی و تکاملی است و هر سیاستی که به جای پذیرش و مدیریت آن، به سمت سرکوب و یکسان‌سازی زبانی حرکت کند، در نهایت به زیان فرد، جامعه و آینده‌ی کشور تمام خواهد شد.
حفظ و ترویج تنوع زبانی، سرمایه‌گذاری در خلاقیت و پایداری جمعی ماست.