قانون اساسی و ساختار سیاسی هر دو به تحول مبنایی نیاز دارند!

✍️ رستم شجاعی مقدم

سیاست مبنای عقلایی دارد و حکمرانی بدون عقلانیت ویرانگر تمدن، فرهنگ ، اقتصاد و در نهایت نابودگر جامعه انسانی خواهد بود.
جامعه ارگان زنده و پویایی است که از عناصر با شعور و صاحب اراده تشکیل شده است.
ایدئولوژی از هر نوعی که باشد نمی‌تواند این ارگان با اراده و شعور را در قفس مرگ محبوس تا  به نیستی محکوم نماید.
جامعه انسانی قبل از ایدئولوژی به اصول بقای خود پایبند است و اگر خود ایدئولوژی را تولید کرده باشد آنرا صرفا برای بهزیستن ساخته است، یا اگر فراروایت حامی ایدئولوژی را پذیرفته و ارج نهاده باشد باز با هدف آبادانی و بهروزی خود بوده است.
هیچ ایدئولوژیی نمی‌تواند خرد انسانی را از میان مولفه‌های اجتماع حذف کند و همینطور از سیاست خرد را حذف کند و ارزشهای دیگری را جایگزین آن نماید.
جهان دانا شده امروز حاضر نیست از آنچه عقلانیت و سیاست طی هزاران سال به جامعه بشر هدیه کرده است به بهانه تظاهرات عامیانه و لعن و نفرت پراکنی چندی از مداحان یا تجهیز چند فرقه و گروه در نقاط حساس جهان دست بردارد، چون بشریت در هیچ عصری با توهمات این گروهها متوقف نشده است.
ورود یک حکومت در نقش آفرینی جهانی تنها یک راه قابل قبول و مشروع دارد و آن پذیرش قواعد بازی عقلایی است.
دولت ملتها تنها واحد‌های سیاسی مشروع هستند، یک دولت تنها نمی‌تواند بانی تاسیس واحدهایی مبتنی بر ایدیولوژی مذهبی در درون کشورهای دیگر شود و با همان گروهها نظمی در جهت منفی بر جهان ترقی خواه تحمیل کند.
خلاصه اینکه هر حکومتی یا باید از دروازه مشروع و پذیرفته شده به عرصه‌های مختلف ورود کند یا در چهار دیواری خودساخته بماند تا می‌میرد، راه سومی وجود ندارد.
آنچه قانون اساسی کنونی و ساختار سیاسی برآمده از آن طی حدود نیم قرن اخیر عملا و شعاری از خود بروز داده است، تلاشهای متعدد و تکراری برای نفی عقلانیت، نظم جهانی و ورود نه از دروازه عرف و قواعد بلکه از بیراهه‌ای با مصدر یک برداشت از ایدئولوژی بوده است.
اکنون اراده جهانی در بیرون و همزمان اراده ملی در داخل ضمن تمرکز و توجه بر ضرورت توقف این روند غیر عقلایی و اخلالگر به سوی اشتراک مساعی گام بر می‌دارند.
مطلوب مردم ایران و جهان این است که حاکمیت و صاحبان منفعت در ادامه وضع موجود (ذی نفعان) به اراده خود و به شکل صلح آمیز بپذیرند که وقت پایان دادن به خردستیزی فرا رسیده است، چرا که در غیر اینصورت این امر به صورت قهری اتفاق خواهد افتاد.
در واقع برای پایان دادن به خردستیزی ساختاری نیز راه خوب همان راه عقلانیت است، چرا که جهان بشریت آنرا پذیرفته و از آن استقبال میکند.