نگاهی کوتاه به کتاب “شاماران” نوشته انور عباسی ( هرس )

✍️ ️ سارو خسروی
“شاماران” آفرینش جدید انور عباسی (هرس) که به تازگی توسط نشر “کتاب ارزان” به بازار عرضه شده، روایت مفصلی است از افسانه شاماران.
جوهر وجودی این داستان همان افسانه معروف شاماران، برگرفته از میترائیسم، همان آیین باستانی مادهاست. این افسانه به چندین شیوە ی نزدیک به هم روایت گشته و آنچه تاکنون شنیده و خوانده ایم روایتی ساده در چند صفحه بودە است اما این بار تأویل و تفسیرنمادها، رمزوراز نهفته در داستان و رمزگشایی آنها خمیرمایه کار نویسندە گشته و خوانندە را به هزارتوی سحرانگیزی می کشاند.
داستان شاماران به پنج بخش تقسیم می شود که هر کدام پیامی متفاوت دارد لیک وقایع و رویدادهای داستان مایه تغییر نگرش انسان و نگاهی تازه به زندگی و طبیعت می شود و تلاش برای یافتن رازهای حیات و جهانی که در آن زندگی می کنیم.
شاماران از یک نگاه، روایت عشق روحی است نامیرا در جهان ابدی اما برای چنین عشقی، روحی باید داشت سرکش و گستاخ چون کودکان.
عشق درداستان شاماران، پیمان مسئولیت و جاودانگی است. پیام این کهن داستان این است که رسیدن به روشنیدگی و قله رفیع آگاهی بدون رهایی از خود و فناشدن ممکن نیست. این مسیر، طریق درس گرفتن و درس پس دادن است و بدون کشف رازهای زندگی موفقیت محقق نخواهد شد.
داستان شاماران روایت پیدایش زمین است و الهه زمین (مادرزمین) و قدرت مطلقش در جهان، در این داستان، زمین هم مادراست (آفریننده، ئافرەت) و هم همسر ( الهه مادر). وجود الهه مادر در اسطورە شاماران نشانه ی جایگاه اساسی و مؤثر زن در شروع دورە کشاورزی و مدنیت ملت کورد است در خاستگاه اولیه شان.
رابطه انسان با طبیعت و حیوانات در کردستان باستان بخشی دیگر از این داستان است. انسان و حیواناتی مانند مارها به دو نماد در یک بدن تبدیل می شوند و این نمادها معنای تازه ای به ارتباطات حیاتی زندگی می بخشند.
در این افسانه ی کهن از خیانت روایت میشود، پدیده ای که همیشه مانع اتحاد و رسیدن به رویاهای جمعی گشتە، اهداف و رویاهایی که حاصل آزمونها و تجارب بشر بودە و موجب نیل به آزادی و امنیت. ‌
در داستان شاماران، انسان به عنوان موجودی صاحب اشتیاق و نیازهای بی پایان، همیشه در کشمکش و مبارزه است. مبارزه برای بقا و آفرینش دوبارە.
در این هزارتوی افسون آمیز، انسان جاودانه است و تنها اتفاقات بیرون از آدمی است که تغییر می کنند و معنا و جلوه ای تازه به “دوران” میدهند.
در این داستان، انسان پس از گذراندن هفت خان زندگی و فراز و نشیب های فراوان (سفر قهرمانی)، با گذار از استبداد فردیت و منیت، درتلاش است تا با معیار تجربه و آگاهی روح سرکش و ماجراجوی خود را در درون زندگی جمعی بعنوان بخشی از اجتماع برجسته نماید.
در این قصه انسان، در برابر هوش و فراست شامارن احساس ضعف و بی ارادگی می کند به ویژه زمانی که تهماسپ بعنوان نقش اصلی داستان، با تمام ترس و بزدلی اش در دنیای سحرآمیز مارها خود را رودرروی آزمایش سخت شاماران می یابد.
هوش و زیرکی شاماران به تهماسپ کمک میکند تا با دنیای جدید خود آگاهانه برخورد کند و موفق به کشف تمام رازهای جهان شود.
داستان شماران، در ذهن ما شایسته سالاری را جایگزین استبداد می نماید، در زمانی که طبقه متوسط جامعه با علم و حکمت چالشهای زندگی را پشت سر میگذارد ولی سیستم حاکم و قدرتمدار بدور از شایسته سالاری تخت حکمرانی اش بر دوش و رنج جامعه استوار است.
در این سرزمین عجایب نمادهایی مانند نور و آب نمادهایی مهم و معنادار هستند. آب و روشنایی در این داستان انسان را بسمت تغییر و سازندگی و رسیدن به رویاهایش سوق میدهند.