کـوردهـا و جنگ اسرائیل و ایران

✍️ هیرو قدیمی
حوادث یک سال اخیر خصوصاً چند ماهه اخیر، خاورمیانه را به سمت جنگی سرنوشت ساز سوق داده است. دو نظام ایدئولوژیک جمهوری اسلامی ایران و اسرائیل مقارن با پیروزی انقلاب 1357 خورشیدی در تقابل با هم قرار گرفته و رقبای استراتژیک همدیگر بودند. بعد از پایان گرفتن جنگ ایران و عراق، و تقویت و پشتیبانی حداکثری جریانهای مخالف اسرائیل در قالبِ محور مقاومت توسط ایران، اسرائیل بیشترین احساس خطر را نسبت به جمهوری اسلامی ایران داشت و عمق استراتژیک ایران عملاً تا مرزهای اسرائیل پیش رفت. رشد و توسعه¬ی صنایع موشکی ایران و تجهیز نیرویهای حوزه مقاومت به آن، اسرائیل را در معرض تهدید جدی قرار داد و همین امر واکنشهای عملی اسرائیل را باعث شد. نفوذ امنیتی اسرائیل در ایران و ترورها و ربایشهای متعدد موساد در عمق مرزهای ایران اشاره به دوراندیشی و برنامه¬ریزیهای خاص آنان در قبال تحرکات ایران داشته و دارد. اصطکاک و تنش بین این دو رقیب در یک سال اخیر خطر وقوع جنگ بزرگ را تا جایی افزایش داد که قدرتهای بزرگ جهانی را نیز وادار به واکنش و توصیه به پرهیز از اقدامات تنش زا از طرف رقبا کرد. اشتباه حماس در حمله¬ی 7 اکتبر بهانه¬ی لازم را به اسرائیل داد تا عملاً وارد جنگ شده و تصمیم به نابودی محور مقاومت و براندازی جمهوری اسلامی ایران بگیرد. اسماعیل هنیه رهبر حماس در قلب تهران کشته شد و این گروه هم اکنون در حال کشیدن نفسهای آخر است و چندین ماه است فقط در تونلهای زیر زمینی ادامه¬ی حیات میدهند. انفجار پیجرها و کلیه¬ی پیام رسانهای حزب¬الله، کشتن همه¬ی فرماندهان حماس، و نهایتاً حسن نصرالله، هیمنه¬ی حزب الله را در هم شکسته و شکست بسیار بزرگی برای او و ایران محسوب می شود.
حمله¬ی موشکی 10 مهر ایران به اسرائیل شاید نقطه¬ی عطفی در تصمیم¬گیری این دو رقیب نسبت به هم باشد، چون ایران بلاخره از موشکهای هایپرسونیک خود استفاده کرد و اسرائیل از توان نهایی موشکی ایران مطلع گردید. سخنان 12 مهر فرمانده ستاد کل ارتش اسرائیل اشاره به خسارتهای ناچیز حمله¬ی موشکی ایران دارد. اگر این موضوع صحت داشته باشد اسرائیل را در موضع برتر قرار داده و اعتماد به نفس بیشتری به او داده است.
انتخابات امریکا و وابستگی نظامی اسرائیل به امریکا و همچنین احتیاط امریکا در مورد برخورد با ایران، اسرائیل را در محدودیت زمانی و عملیاتی قرارداده است. در هر صورت واکنش اسرائیل در قبال حمله¬ی موشکی اخیر ایران اجتناب ناپذیر است و تهدیدات لفظی مقامات اسرائیل، اشاره به جواب فلج کننده دارد. در این وضعیت یک موضوع برای هر دو رقیب بسیار تعیین کننده است: “پایگاه مردمی جمهوری اسلامی.” جمهوری اسلامی پایگاه مردمی ندارد و اسرائیل از این موضوع به خوبی آگاه است و قبل از اتکا به نیروهای امنیتی و نظامی خود، روی این عامل حساب میکند.
امروز یا فردا، جنگ خواهد شد و فردا یا پس فردا بالاخره جمهوری اسلامی سقوط خواهد کرد. اسرائیل مدتهاست از تغییر خاورمیانه صحبت میکند. معمولی ترین خوانشی که می توان از آن داشت، تغییر مرزهای قراردادی خاورمیانه است. هر چند اسرائیل به تنهایی نمیتواند بر این موضوع تاثیرگذار باشد ولی در هر حال عمر پیمان ًسایکس¬پیکو ً و ًمرزبندی خاورمیانه ً صد ساله بود و چند سالی است که این قرارداد منقضی شده است این در حالی است که خاورمیانه¬ی ناامن اقتصاد وابسته به نفتِ جهان را تهدید میکند.
بعد از سال 2000 چند اتفاق زیر جهان را متوجه کوردها نموده است:
1. سرنگونی صدام حسین و تشکیل عراق فدرال و اقلیم نیمه مستقل کوردستان.
2. جنگ داخلی سوریه و تسلط کوردها بر مناطقی از شرق و شمال شرق سوریه و موفقیت آنان در اداره منطقه¬ی تحت کنترل.
3. انقلاب ً ژن، ژیان، ئازادی ً در ایران به رهبریت کوردها و تاثیر آن بر افکار عمومی و دولتهای جهان خصوصاً اروپا.
نیاز اسرائیل به یک متحد استراتژیک در خاورمیانه انکار¬ناپذیر است. دشمنی دیرینه¬ی اعراب و اسرائیل و مطالبات افکار عمومیِ اعراب و یهودیان، مانع از برقراری رابطه¬ی مثمر ثمر اعراب و اسرائیل است. کوردها تنها مردمان خاورمیانه¬اند که علیرغم داشتن فرهنگ و سابقه¬ی دیرینه¬ی تاریخی و زندگی در سرزمین خود، که تشکیل یک ملت واحد را میدهند، فاقد کشور مستقل هستند. تشکیل کشور غیر عربی که سابقه¬ی تخاصم با اسرائیل ندارد و یهودیان نیز خاطرات تلخی در زمان زندگی میان آنها ندارند، خوشایند یهودیان خواهد بود. طرح پروژه¬ی خاورمیانه¬ی جدید، زمینه¬ی مناسبی برای تشکیل این گفتمان ایجاد کرده است. هیاهوی تجزیه¬ی ایران، که توسط جمهوری اسلامی ایران و بخشی از اپوزسیون سرداده شده است، هم، زمینه¬ی ذهنی لازم را در افکار عمومی منطقه و جهان ایجاد کرده است.
“شرق کوردستان” در سوابق مبارزاتی خود همواره اهداف و خواسته¬هایی را دنبال کرده است که در ذیل مفهوم دمکراسی جای میگیرد. حقوق برابر با سایر ملتهای ایران، مشارکت اجتماعی، حق تعیین سرنوشت و …
تعقیب اهداف بر مبنای وضعیت برتر، از مهمترین شیوه های مبارزه¬ی مدنی است. کوردها پیگیری اهدافشان را مانند بخشی از اپوزسیون نه بر “نیروی خارجی” و “آرزوی گسترش جنگ”، بلکه باید بر ظرفیتها، توان و جایگاه خود در منطقه سوار کنند. در این برهه از زمان که جمهوری اسلامی در موضع ضعف قرار دارد و احتمال تغییرات در ایران از هر زمانی بیشتر است، “روژهه¬لاتیان” می توانند از وضعیت برتر خود بهترین استفاده را کرده و اهداف دیرینه¬ی خود را دنبال کند و در گفتمان مربوط به آینده¬ی ایران دست برتر را داشته باشد. اگر چه جامعه کوردستان جامعه¬ای تحزبی است که این احزاب در کلیت خود نمایندگی مردم کورد را داشته و مسئولیت پیگیری مطالبات جامعه¬ی کوردستان را به عهده دارند ولی یک نقطه ضعف از گذشته¬های دور حرکت سیاسی کوردها را تهدید میکند و در بزنگاههای تاریخ مانند یک زخم کهنه سر باز میکند. احزاب و کنشگران کورد تا کنون نتوانسته اند انسجام و همکاری بین حزبیِ لازم و کافی را برای پیشبرد پروژه¬ی دمکراسی خواهی داشته باشند. هر چند هر حزب و جریان کوردی برنامه های خود را به شیوه ی درون حزبی به نحو مناسبی پیش میبرند ولی تحقق پروژه ی استقرار دمکراسی همکاری بین بخشی و تیمی را می طلبد. اگر تیمی از کنشگران کورد با راهبردِ مشترک در زمینِ بازیِ دمکراسی¬طلبی نمایندگی جامعه ی کورد را به عهده داشته باشد، برآیند حاصل از گفتگو در میز مذاکره، نه فقط مثبت بلکه بسیار مثبت خواهد بود. برآیندی که خیرِ جمعی را به دنبال دارد.